[فعل]

condimentar

/kˌɔndimɛntˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: condimenté] [حال: condimento] [گذشته: condimenté] [گذشته کامل: condimentado]

1 چاشنی زدن ادویه زدن، طعم‌دار کردن

  • 1.Alice condimentó el pollo con limón y ajo.
    1. آلیس مرغ را با لیمو و سیر طعم‌دار کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان