خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جمعی
2 . گروه
[صفت]
colectivo
/kˌolektˈiβo/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: colectiva]
[جمع مونث: colectivas]
[جمع مذکر: colectivos]
1
جمعی
گروهی
1.No había ninguna persona en concreto a cargo. Se trataba de un proyecto colectivo.
1. هیچ فرد خاصی مسئول نبود. آن (پروژه) یک پروژه گروهی بود.
[اسم]
el colectivo
/kˌolektˈiβo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: colectivos]
2
گروه
1.Un colectivo de periodistas y críticos lanzaron una nueva revista.
1. یک گروه از روزنامهنگاران و منتقدین یک مجله جدید منتشر کردهاند.
کلمات نزدیک
censura
celular
avisar
atentado
atender
complejo
conflictivo
constantemente
definido
dejar huella
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان