1 . نماینده فروش 2 . بازرگانی
[اسم]

el comercial

/kˌomɛɾθjˈal/
قابل شمارش مذکر
[جمع: comerciales] [مونث: comercial]

1 نماینده فروش فروشنده

  • 1.Angélica es una comercial exitosa en una empresa de construcción.
    1. "آنخلیکا" یک فروشنده موفق در یک شرکت ساخت‌وساز است.
[صفت]

comercial

/kˌomɛɾθjˈal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: comercial] [جمع مونث: comerciales] [جمع مذکر: comerciales]

2 بازرگانی

  • 1.El secretario redactó una carta comercial para enviar al proveedor.
    1. منشی یک نامه بازرگانی نوشت تا به تهیه‌کننده بفرستد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان