خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوشتن
[فعل]
componer
/kˌɔmponˈɛɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: compuse]
[حال: compongo]
[گذشته: compuse]
[گذشته کامل: compuesto]
صرف فعل
1
نوشتن
نگاشتن
1.Cuando compuso esa melodía, acababa de perder a su padre.
1. هنگامی که او این ملودی را نوشت، پدرش را بهتازگی از دست داده بود.
کلمات نزدیک
trama
galardonar
teatral
estrofa
tragedia
narración
describir
relatar
interpretación
editar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان