خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ارتباط
[اسم]
la comunicación
/kˌomunˌikaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: comunicaciones]
1
ارتباط
معاشرت
1.Hubo problemas de comunicación porque yo no hablaba alemán y él no hablaba español.
1. مشکل ارتباط وجود داشت، زیرا من آلمانی حرف نمیزدم و او اسپانیایی حرف نمیزد.
کلمات نزدیک
sangrante
atención primaria de salud
efectividad
agua potable
utilización
personalmente
oralmente
por escrito
telefónico
diferencia horaria
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان