خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشکلآفرین
[صفت]
conflictivo
/kˌɔmfliktˈiβo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: conflictiva]
[جمع مونث: conflictivas]
[جمع مذکر: conflictivos]
1
مشکلآفرین
پردردسر
مترادف و متضاد
problemático
1.El árbitro expulsó al jugador del partido porque estaba siendo muy conflictivo.
1. داور بازیکن را از بازی اخراج کرد، زیرا بسیار مشکلآفرین شده بود.
کلمات نزدیک
complejo
colectivo
censura
celular
avisar
constantemente
definido
dejar huella
desarrollado
desesperar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان