خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آلوده کردن
[فعل]
contaminar
/kˌɔntaminˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: contaminé]
[حال: contamino]
[گذشته: contaminé]
[گذشته کامل: contaminado]
صرف فعل
1
آلوده کردن
1.Muchas de esas fábricas han emitido gases que contaminaban la atmósfera.
1. اکثر آن کارخانهها گازهایی منتشر کردهاند که جو را آلوده کردهاند.
کلمات نزدیک
consigna
carrito
billete de ida y vuelta
auxiliar de vuelo
aterrizaje
control de seguridad
despague
destino
embarcar
facturar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان