خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رشد
[اسم]
el crecimiento
/kɾˌeθimjˈɛnto/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: crecimientos]
1
رشد
توسعه، گسترش، افزایش
1.Hemos visto un crecimiento en el número de detenciones en esta ciudad.
1. ما شاهد افزایش تعداد دستگیریها در این شهر بودیم.
کلمات نزدیک
expectativa
maximizar
globalmente
competir
misión
cooperativo
jefe de personal
plantilla
conciliación
red social
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان