خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبریز (جغرافیا)
[اسم]
la cuenca
/kwˈɛnka/
قابل شمارش
مونث
1
آبریز (جغرافیا)
حوضه آبریز
1.Hubo inundaciones en toda la cuenca del río.
1. تمام آبریز رود سیلابی شده بود.
کلمات نزدیک
consumo
cívico
caudaloso
brillar
bote
denso
empeoramiento
envase
escapada
estable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان