خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرمسار
2 . مجرم
[صفت]
culpable
/kulpˈaβle/
قابل مقایسه
[حالت مونث: culpable]
[جمع مونث: culpables]
[جمع مذکر: culpables]
1
شرمسار
شرمنده
1.Me siento culpable por haberle mentido.
1. از اینکه به او دروغ گفتم، شرمسار هستم.
[اسم]
el culpable
/kulpˈaβle/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: culpables]
[مونث: culpable]
2
مجرم
مقصر
1.La policía atrapó al culpable con los artículos robados en su automóvil.
1. پلیس مجرم را بههمراه موارد دزدیشده در ماشینش پیدا کرد.
کلمات نزدیک
sordo
mudo
ciego
borracho
sobrio
amistoso
ocupado
sangriento
pálido
estricto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان