خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برداشتن (ابرو)
2 . وکس انداختن
[فعل]
depilarse
/dˌepilˈaɾse/
فعل بازتابی
[گذشته: me depilé]
[حال: me depilo]
[گذشته: me depilé]
[گذشته کامل: depilado]
صرف فعل
1
برداشتن (ابرو)
1.Me depilo las cejas para darles una forma atractiva.
1. من ابروهایم را برمیدارم تا به آنها فرمی جذاب بدهم.
2
وکس انداختن
مومک انداختن
1.Me depilo las piernas solo cuando llega el verano.
1. من فقط وقتی که تابستان میشود، پاهایم را وکس میاندازم.
کلمات نزدیک
dar un paseo
cuchilla de afeitar
respiración
cera
barriga
engordar
sentado
estirar
flexionar
hacer ejercicio
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان