خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توصیف
[اسم]
la descripción
/dˌeskɾipθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: descripciones]
1
توصیف
شرح
1.La descripción del hombre que busca la policía coincide con el hombre que vi salir de la tienda.
1. توصیف مردی که پلیس در جستجوی آن است با مردی که من در حال خروج از فروشگاه دیدم مطابقت دارد.
کلمات نزدیک
primacía
subjetivo
simbólico
emotivo
reflejar
realidad
soledad
miseria
existencial
invadir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان