خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزرده شدن
[فعل]
desesperarse
/dˌesespɛɾˈaɾse/
فعل بازتابی
[گذشته: me desesperé]
[حال: me desespero]
[گذشته: me desesperé]
[گذشته کامل: desesperado]
صرف فعل
1
آزرده شدن
بیتاب شدن، بیقرار شدن
1.¿Has visto lo despacio que comen mis hijos? Yo es que me desespero con ellos
1. آیا دیدهای که فرزندان من چقدر آرام غذا میخورند؟ من از دست آنها بیتاب میشوم.
کلمات نزدیک
desarrollado
dejar huella
definido
constantemente
conflictivo
disponible
emblemático
época
esclavitud
extender
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان