خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طراحی (فعالیت هنری)
2 . طراحی
[اسم]
el dibujo
/diβˈuxo/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
طراحی (فعالیت هنری)
1.Nunca he sido muy buena para el dibujo, pero estoy tomando un curso.
1. من هرگز در طراحی خوب نبودهام، اما الان به کلاس میروم.
2
طراحی
نقاشی
1.Ese dibujo hermoso en el refrigerador es el trabajo de mi sobrina.
1. این طراحی زیبا روی یخچال کار خواهرزادهام است.
کلمات نزدیک
pintura
audiencia
escenario
teatro
sinfonía
paleta
pincel
pintura al óleo
orígami
alfarería
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان