خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دسترسی
[اسم]
la disponibilidad
/dˌisponˌiβiliðˈad/
قابل شمارش
مونث
[جمع: disponibilidades]
1
دسترسی
در دسترس بودن
1.Queremos contratar una persona con la disponibilidad de trabajar a tiempo completo.
1. ما میخواهیم یک نفر را استخدام کنیم که برای کار تماموقت در دسترس باشد.
کلمات نزدیک
multinacional
jornada
indemnización
trabajar por cuenta propia
llevar a cabo
prestación
anticipado
digno
indigesto
conservante
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان