خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیماری
[اسم]
la enfermedad
/ˌɛmfɛɾmeðˈad/
قابل شمارش
مونث
[جمع: enfermedades]
1
بیماری
مریضی
1.La enfermedad de mi tío no le permite salir al sol.
1. بیماری عمویم باعث میشود که نتواند زیر آفتاب برود.
کلمات نزدیک
dolor
alcohol
piel
bañar
afeitar
ello
a pie
carro
durar
información
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان