[اسم]

la información

/ˌimfɔɾmaθjˈɔn/
قابل شمارش مونث
[جمع: informaciones]

1 میز اطلاعات

  • 1.Preguntamos en información dónde estaba la sección de ropa de bebé.
    1. ما از میز اطلاعات پرسیدیم که بخش لباس‌های نوزاد کجا است.

2 اطلاعات

  • 1.La información sobre el precio del ordenador que me diste es errónea.
    1. اطلاعاتی که درمورد قیمت کامپیوتر به من دادی، اشتباه است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان