[اسم]

la terminal

/tˌɛɾminˈal/
قابل شمارش مونث
[جمع: terminales]

1 پایانه (اتوبوس و...) ترمینال

  • 1.Llegaré a la terminal del norte a las 5:30 pm.
    1. من ساعت پنج و نیم بعدازظهر به پایانه شمالی خواهیم رسید.
[صفت]

terminal

/tˌɛɾminˈal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: terminal] [جمع مونث: terminales] [جمع مذکر: terminales]

2 لاعلاج کشنده

  • 1.Los médicos lo diagnosticaron con un cáncer terminal.
    1. پزشکان برای او تشخیص سرطان لاعلاج دادند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان