خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ستارهای
[صفت]
estrellado
/ˌestɾeʎˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: estrellada]
[جمع مونث: estrelladas]
[جمع مذکر: estrellados]
1
ستارهای
ستارهایشکل
1.La cantante pop tenía puestas gafas con lentes con forma estrellada.
1. خواننده پاپ عینکی زده بود که شیشههای ستارهای شکل داشت.
کلمات نزدیک
estar listo
escondido
embutido
divertir
dieta
éxito
gratis
cuenta
masivo
mensaje
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان