خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مضطرب شدن
[فعل]
estresarse
/ˌestɾesˈaɾ/
فعل بازتابی
[گذشته: me estresé]
[حال: me estreso]
[گذشته: me estresé]
[گذشته کامل: estresado]
صرف فعل
1
مضطرب شدن
نگران شدن، استرس گرفتن
1.Me estreso con facilidad y por eso empecé a ir a yoga.
1. من بهراحتی استرس میگیرم، برای همین شروع کردم به رفتن به یوگا.
کلمات نزدیک
estresado
regular
estar de mal humor
enfado
enfadar
preocupación
preocupar
satisfacer
satisfacción
aniversario de boda
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان