خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ابراز کردن (احساسات، نظر و...)
[فعل]
expresarse
/ˌekspɾesˈaɾ/
فعل بازتابی
[گذشته: me expresé]
[حال: me expreso]
[گذشته: me expresé]
[گذشته کامل: expresado,exexpreso]
صرف فعل
1
ابراز کردن (احساسات، نظر و...)
1.No sé expresarme muy bien, pero soy una persona sincera.
1. من خیلی خوب نمیتوانم نظرم را ابراز کنم، اما من فرد صادقی هستم.
کلمات نزدیک
esforzar
afirmar
acordarse de
aclarar
senasto
fin de curso
prestar
arreglar la casa
dar plantón
encerar el suelo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان