خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خم کردن
[فعل]
flexionar
/flˌeksjonˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: flexioné]
[حال: flexiono]
[گذشته: flexioné]
[گذشته کامل: flexionado]
صرف فعل
1
خم کردن
1.El ejercicio consiste en flexionar las rodillas, ponerse en cuclillas y volverse a levantar.
1. تمرین شامل خم کردن زانوها، روی چهار دست و پا نشستن و دوباره بلند شدن است.
کلمات نزدیک
estirar
sentado
engordar
depilar
dar un paseo
hacer ejercicio
hacer flexiones
barra de labios
levantar pesas
limar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان