خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ادغام کردن
[فعل]
fundir
/fundˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: fundí]
[حال: fundo]
[گذشته: fundí]
[گذشته کامل: fundido]
صرف فعل
1
ادغام کردن
1.Mi esposa y yo decidimos fundir las cuentas corrientes.
1. من و همسرم تصمیم گرفتیم که حسابهایمان را ادغام کنیم.
کلمات نزدیک
frotar
fortaleza
fechado
exponer
evento
imprescindible
incansable
intérprete
intruso
juguetear
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان