[اسم]

el intruso

/intɾˈuso/
قابل شمارش مذکر
[جمع: intrusos] [مونث: intrusa]

1 متجاوز

  • 1.La policía cree que un intruso instaló micrófonos en la casa para obtener información confidencial.
    1. نظر پلیس این است که یک متجاوز میکروفون‌هایی را داخل خانه کار گذاشته‌است تا به اطلاعات محرمانه دست پیدا کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان