خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنجه
[اسم]
la garra
/ɡˈara/
قابل شمارش
مونث
[جمع: garras]
1
پنجه
1.El gato sujetó el ratón en su garra.
1. گربه موش را در پنجهاش نگه داشت.
کلمات نزدیک
folclórico
en apuros
ejemplar
delgaducho
criatura
golpear
guardián
hada madrina
impactar
insultar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان