خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گل (در ورزش)
[اسم]
el gol
/ɡˈɔl/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: goles]
1
گل (در ورزش)
1.Carlos anotó el primer gol del partido.
1. "کارلوس" اولین گل مسابقه را زد.
کلمات نزدیک
pelota de fútbol
pérdida
beneficio
cartera
inversión
raqueta
pelota de tenis
copa
bate
medalla de oro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان