خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چکه کردن
[فعل]
gotear
/ɡˌoteˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: goteé]
[حال: goteo]
[گذشته: goteé]
[گذشته کامل: goteado]
صرف فعل
1
چکه کردن
1.El plomero vino hoy a arreglar el grifo que goteó toda la noche.
1. لولهکش امروز آمد تا شیری را که کل شب چکه میکرد، درست کند.
کلمات نزدیک
desastre
descolocado
torcido
a punto de
robot de cocina
apretar
chispa
adaptador
cargar
espantoso
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان