[عبارت]

a punto de

/a pˈunto ðˈe/

1 قصد انجام کاری را داشتن در حال انجام کاری بودن

  • 1.Estaba a punto de llamarte cuando sonó el teléfono y eras tú.
    1. داشتم به تو زنگ می‌زدم که تلفن زنگ خورد و تو بودی.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان