خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انجام دادن
2 . درست کردن
3 . شدن
[فعل]
hacer
/aθˈɛɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: hice]
[حال: hago]
[گذشته: hice]
[گذشته کامل: hecho]
صرف فعل
1
انجام دادن
کردن
1.Haz los deberes.
1. تکالیفت را انجام بده.
2
درست کردن
ساختن
1.Hoy les enseñaré a hacer su propio sitio web.
1. امروز به شما یاد خواهم داد که وبسایت خودتان را بسازید.
3
شدن
(hacerse)
1.Su sueño era hacerse dentista.
1. رؤیای او دندانپزشک شدن بود.
کلمات نزدیک
que
otro
a
de
lo
tiempo
dicho
conjunto
también
fin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان