خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گرسنه
[صفت]
hambriento
/ˌambɾiˈɛnto/
قابل مقایسه
[حالت مونث: hambrienta]
[جمع مونث: hambrientas]
[جمع مذکر: hambrientos]
1
گرسنه
1.Estoy hambriento. ¿Pedimos una pizza?
1. من گرسنه هستم. پیتزا سفارش بدهیم؟
کلمات نزدیک
enfermo
saludable
enojado
fuerte
triste
sediento
satisfecho
orgulloso
solitario
cansado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان