خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انسولین
[اسم]
la insulina
/ˌinsulˈina/
غیرقابل شمارش
مونث
1
انسولین
1.A Simón le dio diabetes porque su páncreas no producía suficiente insulina.
1. "سیمون" دیابت گرفت، زیرا پانکراسش بهاندازه کافی انسولین تولید نمیکرد.
کلمات نزدیک
polvo
vitamina
antiséptico
antibiótico
analgésico
efecto secundario
jarabe para la tos
dosis
fecha de caducidad
somnífero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان