خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تفسیر
[اسم]
la interpretación
/ˌintɛɾpɾˌetaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: interpretaciones]
1
تفسیر
شرح
1.Lo bonito de los debates sobre literatura es que cada lector hace su interpretación del texto.
1. مزیت بحثهای ادبی این است که هر خواننده تفسیر خاص خود را از متن دارد.
کلمات نزدیک
relatar
describir
narración
componer
trama
editar
monologar
actuación
escenificación
dialogar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان