خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زمستان
2 . فصل پرباران
[اسم]
el invierno
/imbjˈɛɾno/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: inviernos]
1
زمستان
1.Boston se pone muy frío durante el invierno.
1. "بوستون" در زمستان بسیار سرد میشود.
2
فصل پرباران
فصل پربارش
1.Llegamos a Ecuador en pleno invierno.
1. ما وسط فصل پربارش به اکوادور رسیدیم.
کلمات نزدیک
verano
primavera
pasado mañana
hoy
ayer
lunes
martes
miércoles
jueves
viernes
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان