خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلند
2 . طولانی
3 . قدبلند
4 . باهوش (اسپانیا)
5 . طول
6 . دور (شنا)
7 . ضرب آهنگ آهسته و رو به تسریع (موسیقی)
8 . فیلم بلند
9 . برو
[صفت]
largo
/lˈaɾɣo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: larga]
[جمع مونث: largas]
[جمع مذکر: largos]
1
بلند
1.Las mangas de esta camisa me quedan muy largas.
1. آستینهای این پیراهن برای من خیلی بلند است.
2
طولانی
1.La clase se me hizo muy larga hoy.
1. امروز کلاس بهنظرم خیلی طولانی آمد.
3
قدبلند
1.Nick es tan largo que no cabe en la cama de los hoteles.
1. "نیک" آنقدر قدبلند است که روی تخت هتلها جا نمیشود.
4
باهوش (اسپانیا)
informal
1.Amaia es una tía bien larga.
1. "آمایا" یک دختر بسیار باهوش است.
[اسم]
el largo
/lˈaɾɣo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: largos]
5
طول
قد
1.¿Me puedes anotar el largo del sillón?
1. میشود طول کاناپه را برای من بنویسی؟
6
دور (شنا)
طول استخر
1.Nadé diez largos esta mañana.
1. من امروز صبح ده بار طول استخر را شنا کردم.
7
ضرب آهنگ آهسته و رو به تسریع (موسیقی)
ضرب آهنگ آهسته و آزاد
1.El segundo movimiento del concierto abre con un largo.
1. دومین موومان کنسرت با یک ضرب آهنگ آهسته و آزاد شروع شد.
8
فیلم بلند
فیلم سینمایی
1.Vimos dos cortos y un largo en el festival de cine.
1. ما در جشنواره فیلم دو فیلم کوتاه و یک فیلم بلند دیدیم.
[حرف ندا]
largo
/lˈaɾɣo/
9
برو
گمشو
1.¡Largo de aquí!
1. از اینجا برو!
کلمات نزدیک
corto
seguro
cansado
solitario
orgulloso
redondo
pequeño
grande
cuadrado
curvo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان