خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماه
2 . قمر (نجوم)
3 . ویترین
4 . آیینه
5 . شیشه (اتومبیل)
[اسم]
la Luna
/lˈuna/
قابل شمارش
مونث
[جمع: lunas]
1
ماه
1.La Luna da una vuelta completa alrededor de la tierra cada 28 días.
1. ماه هر بیست و هشت روز یک دور کامل به دور زمین میچرخد.
[اسم]
la luna
/lˈuna/
قابل شمارش
مونث
[جمع: lunas]
1
قمر (نجوم)
ماه
1.Deimos y Fobos son las dos lunas de Marte.
1. "دیموس" و "فوبوس" دو تا از قمرهای مریخ هستند.
2
ویترین
پنجره شیشهای
1.Los ladrones empotraron el coche en la luna de la joyería.
1. دزدها اتومبیل را به ویترین جواهرفروشی کوبیدند.
3
آیینه
1.La imagen que la luna le devolvía era la de una mujer atractiva, de mediana edad.
1. تصویری که ماه منعکس میکرد، (تصویر) زنی جذاب و میانسال بود.
4
شیشه (اتومبیل)
1.La luna delantera del coche se rompió a causa del impacto de una piedra.
1. شیشه جلویی اتومبیل شکست، زیرا یک سنگ به آن برخورد کرد.
کلمات نزدیک
tierra
sol
estrella
planeta
magma
cohete
mercurio
venus
marte
júpiter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان