خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قاضی
[اسم]
el magistrado
/mˌaxistɾˈaðo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: magistrados]
[مونث: magistrada]
1
قاضی
1.Una vez que el jurado dio su veredicto, la magistrada dictó sentencia.
1. بعد از اینکه هیئتمنصفه رأی داد، قاضی حکمش را اعلام کرد.
کلمات نزدیک
remitir
independencia
gobierno
poder judicial
legislativo
mercancía
expositor
distribución
una barbaridad
encoger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان