خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ازدواج
[اسم]
el matrimonio
/mˌatɾimˈonjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: matrimonios]
1
ازدواج
1.Adriana y Gustavo están celebrando 25 años de matrimonio este año.
1. "آدریانا" و "گوستاوو" امسال بیست و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن میگیرند.
کلمات نزدیک
hijo único
ex mujer
ex marido
casado
causar daño
multicultural
materno
estar enamorado
a la derecha
a la izquierda
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان