1 . سوار شدن
[فعل]

montar

/mɔntˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: monté] [حال: monto] [گذشته: monté] [گذشته کامل: montado]

1 سوار شدن

  • 1.Mabel aprendió a montar el caballo de su abuelo cuando tenía apenas cuatro años.
    1. وقتی که "میبل" فقط چهار سال داشت، یاد گرفت که سوار اسب پدربزرگش بشود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان