خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لال
[صفت]
mudo
/mˈuðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: muda]
[جمع مونث: mudas]
[جمع مذکر: mudos]
1
لال
1.Mi abuelo ha sido mudo desde el derrame cerebral.
1. پدربزرگم پس از سکته مغزی لال شد.
کلمات نزدیک
ciego
borracho
sobrio
sorprendido
preocupado
sordo
culpable
amistoso
ocupado
sangriento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان