خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چندرنگ
[صفت]
multicolor
/mˌultikolˈɔɾ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: multicolor]
[جمع مونث: multicolores]
[جمع مذکر: multicolores]
1
چندرنگ
رنگارنگ
1.El payaso del circo hizo su actuación en un escenario multicolor.
1. دلقک نمایشش را روی یک صحنه چندرنگ اجرا کرد.
کلمات نزدیک
fiel
olivo
montar
nevar
llover
balón
ganar
hacer deporte
jugador
montar un bici
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان