خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسلمان
[اسم]
el musulmán
/mˌusulmˈan/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: musulmanes]
[مونث: musulmana]
1
مسلمان
1.Mis mejores amigos son musulmanes porque crecí en Marruecos.
1. بهترین دوستان من مسلمان هستند، زیرا من در مراکش بزرگ شدم.
کلمات نزدیک
muralla
muestra
motivo
mirar de frente
medicina
nutrición
ornamental
pellizcar
plenitud
rascar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان