خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوران کودکی
[اسم]
la niñez
/niɲˈeθ/
غیرقابل شمارش
مونث
1
دوران کودکی
مترادف و متضاد
infancia
1.Parte de la niñez la pasé viviendo en Italia con mis abuelos.
1. من بخشی از دوران کودکیام را همراه پدربزرگ و مادربزرگم در ایتالیا گذراندم.
کلمات نزدیک
merecer
localizar
juventud
juvenil
intervención
nocturno
nostálgico
olvidar
preciso
protegido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان