خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شب
2 . عصر
3 . حزن
[اسم]
la noche
/nˈotʃe/
قابل شمارش
مونث
[جمع: noches]
1
شب
1.No dormí en toda la noche.
1. من کل شب نخوابیدم.
2
عصر
1.¿Quieres cenar conmigo esta noche?
1. میخواهی امروز عصر با من شام بخوری؟
3
حزن
غم، اندوه
1.Cayeron en una noche profunda después de perder a su hijo en la guerra.
1. پس از اینکه پسرشان را در جنگ از دست دادند، در غم عمیقی فرو رفتند.
کلمات نزدیک
mediodía
mañana
hora
minuto
segundo
tarde
media hora
cuarto de hora
medianoche
ahora
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان