خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نامزدی
[اسم]
el noviazgo
/noβjˈaθɣo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: noviazgos]
1
نامزدی
عقد
1.Su noviazgo duró cinco años.
1. نامزدی آنها پنج سال طول کشید.
کلمات نزدیک
llevarse mal
llevarse bien
hijo adoptivo
educar
divorciar
obedecer
obediencia
padres adoptivos
pareja de hecho
relación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان