خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . افتخار
[اسم]
el orgullo
/ɔɾɣˈuʎo/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
افتخار
سرافرازی
1.El estudiante estaba lleno de orgullo cuando le entregaron el premio.
1. وقتی که به دانشآموز جایزه را اعطا کردند، او پر از (احساس) افتخار بود.
کلمات نزدیک
ogro
ocultar
obstáculo
mirador
intervenir
peludo
perjudicar
pezuña
pinza
quemar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان