خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیگری
2 . دیگر
[صفت]
otro
/ˈɔtɾo/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: otra]
[جمع مونث: otras]
[جمع مذکر: otros]
1
دیگری
دیگر، بقیه
1.Compraron otras galletas.
1. آنها شیرینیهای دیگری خریدند.
[ضمیر]
otro
/ˈɔtɾo/
2
دیگر
1.Los panes son ricos, pero no quiero otro.
1. نانها بسیار خوشمزه هستند، اما من دگر نمیخواهم.
2.Me encantan estas paletas. ¿Puedo tomar otra?
2. من خیلی این آبنباتها را دوست دارم. میتوانم یکی دیگر بخورم؟
کلمات نزدیک
a
de
lo
palabra
desde
que
hacer
tiempo
dicho
conjunto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان