خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پالت
[اسم]
la paleta
/palˈeta/
قابل شمارش
مونث
[جمع: paletas]
1
پالت
1.La artista eligió una paleta de colores brillantes para el cuadro.
1. هنرمند برای نقاشی یک پالت از رنگهای براق انتخاب کرد.
کلمات نزدیک
dibujo
pintura
audiencia
escenario
teatro
pincel
pintura al óleo
orígami
alfarería
carpintería
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان