خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بخشیدن
[فعل]
perdonar
/pˌɛɾðonˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: perdoné]
[حال: perdono]
[گذشته: perdoné]
[گذشته کامل: perdonado]
صرف فعل
1
بخشیدن
عفو کردن
1.El presidente lo perdonó y ya no tendrá que ir a la cárcel.
1. رئیسجمهور او را عفو کرد و دیگر لازم نیست که او به زندان برود.
کلمات نزدیک
suposición
veredicto
acusación
declaración
supuesto
gasto
legislación
separación de poderes
legislativo
poder judicial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان