Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . گفته
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la declaración
/dˌeklaɾaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: declaraciones]
1
گفته
اظهارات
1.Según la declaración de la víctima, Ramírez tiró a matar.
1. بر اساس اظهارات قربانی، "رامیرز" برای کشتن شلیک کرده بود.
کلمات نزدیک
supuesto
defensa
alegato
obligar
comité
acusación
veredicto
suposición
perdonar
gasto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان