خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خبرنگار
[اسم]
el periodista
/pˌɛɾjoðˈista/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: periodistas]
[مونث: periodista]
1
خبرنگار
روزنامهنگار
1.Como reportero de televisión había entrevistado a muchas celebridades.
1. بهعنوان یک خبرنگار تلویزیون، او با افراد مشهور بسیاری مصاحبه کرده بود.
کلمات نزدیک
bailarín
criminal
ladrón
ingeniero
cámara
prostituta
autor
controlador aéreo
muftí
rabino
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان